سفیدک کرکی (دروغین) آفتاب گردان sunflower downy mildew
عامل بیماری قارچ p.helianth ) Plasmopra halstedii )می باشد که ازگروه Oomycetes است. یکی از بیماری های مهم آفتاب گردان است که از کشورهای زیادی از جمله ایران گزارش شده است. حدود سال 1343 برای اولین بار در آذربایجان دیده وگزارش گردید. در آذربایجان،گیلان و کردستان بیماری مهمی است. درفارس هم دیده شده است. این بیماری بذرزاد است. خسارت این بیماری خیلی زیاد است زیرا ممکن است اصلاً بذر تشکیل نشود. ویا اینکه میزان روغن آن پایین بیا ید و گاهی اوقات تا 50%محصول راازبین ببرد. قارچ عامل بیماری روی جوانه زنی بذر هم اثر دارد،چراکه بذرها کوچک مانده وقدرت جوانه زنی آنها کاهش می یابد ویا اینکه تولید گیاهان غیرنرمال(کوتوله) می کند .
يكي از انواع پوسيدگيهاي ريشه چغندر كه در ايران نيز شيوع دارد پوسيدگي مغزي است كه به انگليسي Black heart و يا Brown heart ميگويند . اين بيماري اولين بار در سال 1931 در آلمان در روي چغندر قند و در سال 1938 در روي چغندر لبوئي در آمريكا گزارش شد .
نشانههاي بيماري
يكي از بارزترين نشانههاي كمبود عنصر بر در چغندر فساد و پوسيدگي بافت مغزي ريشه ، مخصوصاً در محل طوقه و جايي كه دمبرگ ها به ريشه متصل مي شوند مي باشند .
در مقطع ريشه ،كمبود بر علامت معروف به مغز قهوه اي را نشان مي دهد .بسته به شدت كمبود اين علامت ممكن است در چند لكه كوچك مجزا از هم تا يك سطح بزرگ آبدار ،يا حتي يك مركز گود يا كمرنگ شدن داخلي آن فرق ميكند .
برخي از انواع خاكها طبيعتاً دچار كمبود بر هستند و در عدهاي ديگر عنصر بر به صورتي كه براي ريشه قابل جذب نمي باشد وجود دارد .معمولا مقدار بسيار كمي از عنصر بر مورد احتياج گياه است ولي همين مقدار چنانچه در اختيار نباشد خسارت زيادي حاصل خوا هد شد. كمبود بر معمولا در خاكهاي قليايي و يا در خاكهايي كه محتوي كلسيم زياد هستند شيوع مي يابد .
کنترل
بيماري پوسيدگي مغزي چغندر را با استعمال كودهاي محتوي بر ميتوان بخوبي درمان نمود . براكس و اسيدبوريك از كودهايي هستند كه ميتوان براي اين منظور استفاده نمود .
براي مصرف ميتوان كود براكس را كه پودر سفيد رنگي است با كودهاي شيميايي قبل از كاشت بذر روي خاك پاشيد و با ديسك آن را زير خاك نمود و سپس اقدام به كشت كرد از طرفي براكس را مي توان مخلوط با قارچ كشها در مزرعه محلولپاشي كرد .براي محلولپاشي در مزرعه مقدار 5 تا 10 كيلو گرم براكس را در 800 ليتر آب حل نموده و در سطح يك هكتار مي پاشند و چنانچه بخواهند از طريق كود براكس را در اختيار گياه بگذرند ، مقدار لازم در هر هكتار 5 الي 30 و بطور متوسط 20 كيلو گرم مي باشد .
این بیماری با نامهای دیگری به نام زردی نکروتیک رگبرگ و ریشه ریشی نیز می شناسند. بیماری در فارس بسیار شایع است و خسارات زیادی را در حالت اپیدمی به بار می آورد. عامل بیماری ویروسی از گروه Tobamovirus است. ویروس از طریق زئوسپورهای قارچ Polymyxa betae منتقل می شود و پایداری ویروس در اسپورهای استراحتی قارچ می باشد.
در صورت آلودگی چغندر قند به این ویروس برگهای خارجی حالت پژمردگی به خود می گیرند یا بعضی از برگها خشک می شوند. در مقطع ریشه دوایر قهوه ای متحدالمرکز دیده می شود. از دیگر علائم مهم بیماری زردی رگبرگها است. بیماری بروی ریشه هم علائم خاصی ایجاد می کند که در تشخیص بیماری مهم است. ازجمله این علائم وجود تعداد زیادی ریشه فرعی روی ریشه اصلی می باشد. بدین صورت که ریشه اصلی به یکباره باریک شده و ریشه های فرعی زیاد می شوند. بیماری ریشه ریشی شبیه علائم نماتد سیستی بروی ریشه است ولی از وجود سیستها خبری نیست.
کنترل:
با توجه به نوع عامل و شیوه انتقال و پایداری ویروس در خاک باید سعی شود از سیستم پیشگیری استفاده شود.
1. جلوگیری از آلوده شدن مزارع
2. استفاده از ارقام مقاوم
3. شخم عمیق
4. در صورت امکان عدم استفاده از کود حیوانی و آبیاری غرقابی
5. مبارزه بیولوژیک با قارچ ناقل
موزائيك چغندر Beet mosaic virus
بيماري موزائيك چغندر يكي از سه بيماري ويروسي مهم چغندر كاري ايران ميباشد كه كم و بيش انتشار دارد . بيماري علاوه بر چغندر قند ، روي چغندر علوفه اي لبوئي و برگي نيز شيوع دارد و خسارت آن روي چغندر قند بذري به مراتب بيشتر است .
نشانه هاي بيماري
اولين نشانه هاي بيماري موزائيك چغندر ، روشن شدن رگبرگهاست كه متعاقباً در اواخر بهار و ماهاي پائيز كه هوا گرم نميباشد ظاهر مي شود .لكه هاي تغير رنگ يافته كه به طور نامنظم هستند حالت موزائيكي به برگ داده و در صورت شدت بيماري پهنك برگ چين خوردگي پيدا ميكند . لبه برگهاي جوان به طرف داخل لوله ميشود و به طور كلي رشد بوته نيز بر اثر حمله بيماري كم شده، كوتاه و كوتوله ميماند .
عامل بيماري
عامل بيماري ( Beet mosaic virus ) ويروسي از گروه Potyvirus ميباشد
ويروس موزائيك چغندر به وسيله بذر منتقل نميشود ولي به وسيله تلقيح عصاره گياه آلوده و به كمك پودر كربوراندوم و يا مالش شديد به گياه سالم قابل انتقال است . اين ويروس بسهولت توسط شته سبز هلو ( Myzus Persicae )، شته سياه باقلا ( Aphis fabae ) و بعضي از انواع ديگر شتهها منتقل ميشود .
کنترل
براي کنترل با بيماري بايد سعي نمود حشرات ناقل كنترل شوند
بيماري پيچيدگي و تورم رگبرگهاي چغندر كه به انگليسي Curly top گفته ميشود .
بيماري در چغندر كاريهاي فارس بسيار شايع و در اكثر مزارع تا حدود 90 درصد آلوده ميباشد.
نشانهها
اولين علائم بيماري عبارتند از لوله شدن برگهاي جوان داخل بوته است و به عبارت ديگر برگها در امتداد دمبرگها لوله ميشود رگبرگهاي فرعي شفاف و متورم شده و در سطح زيرين برگها برآمدگيهايي بوجود ميآيد و خارهاي 1 تا 2 ميليمتري تشكيل ميگردد و سرانجام رنگ گياه زرد خواهد شد .
نشانههاي ظاهري بيماري روي برگهاي پير پس از دو هفته بروز خواهد نمود . با پيشرفت بيماري برگهاي زرد ، پژمرده و سرانجام ميميرند . برگهاي چغندر قند برگهاي گياه آلوده قطرات چسبنده ، لزج و شفافي ديده ميشوند كه پس از چندي قهوهاي و سپس سياهرنگ ميگردند و تشكيل پوستههائي را ميدهند . اين قطرهها از دمبرگ ، رگبرگ اصلي و يا رگبرگهاي فرعي ترشح ميگردند. قبل از آنكه بوته چغندر بميرد به طور غير طبيعي ريشههاي كوچكي روي غده به وجود ميآيد و بدين سبب اين نشانه را Hairy root و يا Wooly root مينامند .
در برش عرضي ريشه چغندر آلوده حلقههاي متحد المركزي به رنگ سياه ديده ميشود كه در فواصل آنها بخشهاي روشن قرار دارند . در برش طولي اين دواير به صورت نوارهاي طولي ديده ميشود .
عامل بيماري ويرسي است از تیپ جنس Curtovirus به ابعاد 30*18 نانومتر ، به وسيله عصاره گياه منتقل نميشود . ويروسي است پايا كه در عصاره برگ چغندر براي مدت هفت روز در برگ چغندر خشك براي مدت چهارماه و در بدن زنجره ناقل كه خشك شده باشد تا 6 ماه بيماريزايي خود را حفظ ميكند .
ويروس عامل بيماري توسط حشرات ناقل منتقل ميگردد و در ايران زنجره هاي جنس Neoaliturus به عنوان ناقلين اين ويروس شناخته شده اند . اين حشرات زمستان را به صورت حشره بالغ در پناه بوتههاي چغندري كه در زمين باقي مانده ، همچنين بوته هاي علفهاي هرز مختلف بالاخص شور ، شوره ، عنبر بو ، نان گرگ و درمنه ميگذرانند .
ويروس به وسيله تخم زنجره و همچنين به وسيله بذر منتقل نميشود .
کنترل
براي کنترل با بيماري بايد سعي نمود حشرات ناقل كنترل شوند
سفيدك حقيقي يكي از بيماريهاي مهم غلات در مناطق مرطوب است . عامل بيماري قارچ Erysiphe graminis (Blumeria graminis) است كه يك انگل اجباري است و روي جو بيشتر از سايرغلات خسارت وارد مي كند .
علائم بيماري بصورت لكه هاي سفيد رنگ است كه توسط توده ميسليومي سفيد مايل به خاكستري در سطح برگ و سنبله ها نيز آلوده شوند . اندامهاي باردهي قارچ به رنگ خاكستري مايل به زرد تا تيره در سطح ميسليومهاي پير تشكيل مي شود . در سطح زيرين برگ ؛ در محل آلودگي ، نقاط زرد ريز با بافت مرده ديده مي شود . در سطح ميسليومهاي كنيدي برها به وجود ميآيند كه كنيديهاي پودري زيادي توليد ميكنند .
در اواخر فصل رويش ، اندامهاي باردهي جنسي قارچ ( كليستوتيشيوم ) ، به رنگ تيره در سطح توده ميسليوم ، به صورت پراكنده قابل تشخيص است . ميسليومهاي قارچ معمولاً به صورت سطحي توسعه مي يابند . و تناه در قسمتهاي كه هوستوريوم توليد مي شود ، ميسليوم به داخل سلولهاي اپيدرمي نفوذ مي كند . در سطح ميسليوم كنيدي برهاي زيادي تشكيل مي شود كه حامل كنيدي هاي تخم مرغي ، شفاف و تك سلولي به ابعاد 8- 10* 20-35 ميكرون است . اندامهاي توليد مثل جنسي (كليستوتيشيوم ) قارچ كروي ، سياهرنگ با ديواره سخت و به قطر 150-300 ميكرون است . اين اندامها براي توليد آسكوسپور رسيده و به شرايط آب و هوايي و يا زمستانگذراني نياز دارند و كليستوتيشيومهايي كه روي گياهان در حال رشد ديده مي شود ، معمولاً داراي آسكوسپورهاي نارس هستند. قارچ E.graminis از حالت تخصصي بالايي در مقابل ميزبان برخوردار است ، به طوري كه براي هر يك از ميزبانها ، فرمهاي اختصاصي مخصوص به آن ميزبان وجود دارد. مثلاً ترتيكاله نسبت به فرمهاي مربوط به جو و گندم مقاومت بيشتري از خود نشان مي دهد . هر يك از فرمهاي اختصاصي نيز نژادهاي فيزيولوژيك مختلفي را شامل مي شود .
عكس العمل ارقام مختلف ميزبان متفاوت است وجود لكه هاي زرد و قهوه اي همراه با رشد توده ميسليوم و اسپور زايي زياد ، از مختصات ارقام حساس محسوب ميشود : در حاليكه در ارقام مقام لكه ها روشن بوده ، توده ميسليومي ديده نمي شود .كليستوتيشيوم قارچ بوفور در روي بافت آلوده ميزبن تشكيل مي شود ؛ اما آسكوسپور رسيده در آنها بندرت يافت مي شود . ظاهراً آسكوسپورها در ايجاد آلودگي اوليه نقش زيادي ندارند . توسعه قارچ بيشتر توسط ميسليومهايي كه در روي بقاياي گياهي آلوده يا ساير گياهان زنده زمستانگذراني ميكنند صورت ميگيرد .
کنترل:
بهترين روش كنترل قارچ انگل ، استفاده از ارقام مقاوم است . هر چند سمپاشي اندامهاي هوايي گياه توسط قارچكشها(آلتو، فولیکور، تیلت) نيز در بعضي از مناطق متداول است
سفيدك كركي غلات Cereal downy mildew
بيماري سفيدك دروغي معمولاً در مناطق مرطوب و مزارع آبي ، بخصوص قسمتهاي آبگير مزرعه ديده مي شود . قارچ عامل بيماري درگندمSclerophthora graminicola ودرگیاه جو عامل قارچ Sclerophthora macrosporaاست.
علائم بيماري اغلب در مراحل اوليه رشد گياه ميزبان به صورت زردي برگها ، كوتولوگي شديد، و پنجه زني زياد مشاهده مي شود . بسياري از گياهاني كه آلودگي شديد دارند ، طي مرحله پنجه دواني تا اوايل مرحله رشد طولي ساقه ، از بين مي روند . در بوته هايي كه آلودگي كمتري دارند نيز برگهاي ضخيم و پيچ خورده مي شوند و اغلب توليد خوشه نميكنند .در صورت تشكيل خوشه ، پوشش گل ضخيم ،گوشتي و كشيده و بد شكل(پیچیدگی خوشه) ميشود . دانه هاي حاصل از خوشه هاي آلوده فاقد قوه ناميه هستند . لكه هاي كركي كه بواسطه توسعه كنيدي برها و كنيدي هاي قارچ ، در بسياري از گياهان ديگر به وجود مي آيد ، در غلات مشاهده نمي شود .
اندام باردهي جنسي قارچ اُاسپور است كه در بخش مزوفيل بافت برگهاي پاييني و غلات برگهاي آلوده بوفور تشكيل مي شود. اُاسپورها كروي با ديواره صاف و قطر 30-60 ميكرون هستند . پايداري اُاسپور در بقاياي گياهي آلوده و در خاكهاي خشك بيشتر است . درون آب يا خاك مرطوب ، اُاسپورجوانه زده ، اسپورانجيوم توليد ميكند كه حاوي تعداد زيادي زئوسپور است . زئوسپورهاي آبزي مسئول ايجاد آلودگي هستند . گياهچه هاي جوان نسبت به گياه بالغ حساسيت بيشتري دارند
تقريباً تمامي غلات دانه ريز ، ذرت ، سورگم وتعداد زيادي از گراسها به اين بيماري حساس هستند. علائم بيماري معمولاً روي قسمتهاي پاييني گياه ظاهر مي شود ؛ ولي ممكن است برگهاي بالايي وحتي خوشه ها نيز آلوده شود . علي رغم گسترش نسبتاً زياد بيماري ، ميزان خسارت و كاهش محصول شديد نيست .
قارچ عاملColletotrichum graminicola در مراحل اوليه آلودگي ، معمولاً هيچ گونه علامتي روي گياه مشاهده نميشود . با پيشرفت بيماري ،گياه زردرنگ شده ،حالت رنگ پريدگي در گياه به چشم ميخورد و گياه زودتر از موعد مقرر ميرسد (رسيدگي زودرس ) .چنين گياهاني ممكن است با گياهاني كه توسط ساير عوامل مولد پوسيدگي ريشه و ساقه آلوده شده اند ، اشتباه گرفته شود .
اندام باردهي قارچ ( آسروول) كه مصادف با مرحله رسيدن گياه ظاهر مي شود ، وسيله خوبي براي تشخيص بيماري و عامل آن است . در بين تعداد بسيار زيادي از زوائد خار مانند ، تعداد بي شماري آسروولهاي كوچك سیاهرنگ و تخم مرغي تا دوكي شكل در روي ساقه يا غلاف برگ تشكيل مي شوند ؛ به همين سبب ظاهري برجسته دارند . كنيديهاي تك سلولي ، داسي شكل ، شفاف تا خاكستري روشن در درون آسروول به وجود مي آيند . ابعاد كنيدي حدوداً 4-6*20 –30 ميكرون است .قارچ معمولاً به صورت كنيدي يا ميسليوم در روي بقاياي گياهي آلوده زمستانگذراني مي كند. آلودگي اوليه توسط ماده تلقيح خاكزاد روي ريشه ها يا قسمتهاي پاييني گياه صورت ميگيرد . ساير قسمتهاي هوايي گياه نيز ممكن است توسط كنيديهاي ثانويه آلوده شود . گونه هاي وحشي غلات اطراف مزارع ممكن است به صورت منابع اوليه وثانويه آلودگي عمل كنند . علي رغم پراكندگي وسيع جغرافيايي ، تاكنون تحقيقات محدودي روي اين بيماري صورت گرفته است . علت اين قصور احتمالاً عدم مشاهده حالت اپيدمي شديد عامل بيماري بوده است .
کنترل:
بيماري در خاكهايي كه از نظر فسفر و پتاس فقير هستند ، شديد تر است . تناوب زارعي با حبوبات ، در مناطقي كه بيماري شايع است ، روش مناسبي براي كنترل عامل بيماري است
لكه چشمي غلات كه بوسيله قارچ pseudocercosporella herpotrichoides ايجاد مي شود ، در روي گندم زمستاني اهميت بيشتري دارد ولي در بسياري ازمناطق دنيا ميتواند به غلات بهاره نيز خسارت زيادي وارد كند .اين بيماري اغلب قسمتهاي پاييني گياه را مورد حمله قرار ميدهد . با وجود اين علائم بيماري روي ريشه تا حدود 9 سانتيمتر بالي سطح خاك بندرت مشاهده مي شود تمامي غلات و بسياري از گراسها ميزبان خوبي براي قارچ هستند . آب وهواي سرد و خنك بيماري را شدت ميبخشد .علائم بيماري با افزايش سن گياه بيشتر مشخص ميشود . زخمهاي بيضوي يا چشم مانند روي غلاف برگهاي پاييني و همچنين روي پايين ترين ميان گره (سطح خاك ) مشهوداست . زخمهاي تازه ، قهوهاي و مركز انها كاهي رنگ است . لكه ها ممكن است تمام قسمت پايين را احاطه كند قسمت مركزي زخمها با افزايش سن گياه تيره تر مي شود . حمله شديد قارچ موجب بروز خوابيدگي (ورس) در بوتهها ميشود . اسپورزايي قارچ در هواي سرد و مرطوب اوايل بهار شديد است و در تابستان كاملاً متوقفمي شود . اسپوردر روي ساقههاي مسن بسختي تشكيل مي شود . كنيدي برها راست ، بدون انشعاب و كوتاه در روي ميسليومهاي فشرده شبه استروما ، بوجود ميآيند . كنيديها شفاف و كشيده، به طرف نوك باريكتر شده ممكن است كمي خميدگي داشته باشند. كنيدي داراي ابعاد 1.5-3.5*30-60 ميكرون با3-7 ديواره عرضي است . قارچ در روي بقاياي گياهي به صورت ميسيليوم زمستانگذراني ميكند .آلودگي اوليه ممكن است از كنيديومهاي تشكيل شده روي كاه و كلش آلوده يا از ميسليومها فعال موجود روي غلاف برگهاي آلوده پاييني ، شروع شوند . ميسليوم قارچ در عمق وجوانب بافت ساقه گسترش مي يابد و در مركز ساقه كه تو خالي است ، ميسليومهاي پنبه اي شكل توليد ميشوند . كنيديها در مراحل اوليه رشد گياه بيمار تشكيل شده ، به عنوان منبع ثانويه آلودگي عمل ميكنند.
کنترل:
تأخير در تاريخ كاشت پاييزه وتناوب با گياهاني غير از غلات ، موجب كاهش ميزان ماده تلقيح قارچ مي شود و دركنترل بيماري موثراست
|